مقوله سياست مقوله اي است بسيار گسترده وپيچيده اما آنچه در اين پست مد نظر است سياست در فضاي دانشگاه وبرخورد دانشجويان به عنوان خواص جامعه با اين مقوله است.
ان شاءالله در اين پست شاخصه هاي اساسي در اين زمينه مطرح میشه و در هر مورد از رهنمود هاي حضرت امام خامنه اي(مد ظله العالي) استفاده خواهد شد.
1- معناي سياسي بودن محيط دانشگاه ودانشجو
متاسفانه يكي از مشكلاتي كه در ورود دانشجويان به زمينه هاي سياسي وجود داردعدم تعريف صحيح سياست وفضاي سياسي براي دانشجويان است . خيلي از دوستان فهم سياسي را با سياست بازي و سياسی كاري اشتباه مي گيرند وسياست را در آن چيزي مي بينند كه قدرت طلبان براي رسيدن به اهداف بعضا شيطاني خود به كار مي گيرند وبه عبارتي سياست را مقوله اي سراسر ناپاكي ونيرنگ مي بينند.و البته برخي عامدانه به دنبال ايجاد اين فضا براي رسيدن به اهداف شوم خود براي طرح جدايي دين از سياست مي روند وآنجاست كه مي گويند سياست به تقدس دين ضربه مي زند،قدرت ذاتا فساد آور است و...ویا تلاش می کنند برای جدا کردن قشر های تاثیر گذار از سیاست وادامه ماجرا كه محل بحث ما نيست.
حضرت آقا در تعريف فضاي سياسي دانشگاه مي فرمايند:
باید محیط دانشگاه محیط سیاسی باشد محیط سیاسی یعنی چه؟یعنی درس نخوانند وشعار سیاسی بدهند؟یعنی" زنده باد"، "مرده باد" کنند؟.....نخیر؛سیاسی بودن یعنی دانشجو از آنچه در جهان ودر کشورش می گذرد آگاه باشد، بینش داشته باشد
دانشجويان بايستي سياسي بشوند؛يعني فهم سياسي پيدا كنند.فهم سياسي،غير از سياسي كاري و سياسي بازي است،غير از دستخوش جريان هاي سياسي شدن است....
و ايشان خواسته خود از دانشجويان را چنين بيان مي دارند:
من اين را مي خواهم.من مي خواهم كه وقتي دانشجو نگاه مي كند به آن كسي كه آمده است ودارد برايش حرف مي زند وقربان صدقه مي رود،بفهمد او كيست وچه كاره است،
اگر سياسي نباشيد نمي توانيد؛ بايد سياسي باشيد.من باز هم روي اين حرفم تاكيد مي كنم كه دانشگاه بايد سياسي باشد،تا دانشجو فريب نخورد.
2- ضرورت سياسي بودن دانشجو:
همانطور كه در بالا به آن اشاره شد منظور از سياسي بودن محيط دانشگاه ايجاد فهم صحيح سياسي در قشر دانشجو به عنوان خواص ملت است.يررسي تاريخ نشان مي دهد همواره علت گمراهي جوامع ودرگيري با فتنه هاي گوناگون ناشي از اشتباه خواص وپيروي عوام بوده است.همانطور كه در طول تاريخ وحتي در تاريخ انقلاب خودمان مشاهده كرده ايد بسياري از افراد كه بسيار متدين بوده واز درجات معنوي بالايي هم بر خوردار بوده اند به علت نقص اطلاعات وضعف تحليل در مسايل سياسي راه را به غلط رفتند وبا پيروي عده اي باعث دامن زدن به فتنه ها شده اند.
حضرت آقا در اين مورد با اشاره به وقايع تاريخي مي فرمايند:
دانشجويى كه اصلاً نفهمد در دنيا چه مىگذرد، اين دانشجو، دانشجوى زمان خودش نيست؛ مرد زمان خودش نيست. دانشجو بايد احساس سياسى داشته باشد، درك سياسى داشته باشد، تحليل سياسى داشته باشد. بنده در قضاياى تاريخ اسلام اين مطلب را مكرّراً گفتهام كه، چيزى كه امام حسن مجتبى عليهالسّلام را شكست داد، نبودن تحليل سياسى در مردم بود. مردم، تحليل سياسى نداشتند. چيزى كه فتنه خوارج را بهوجود آورد و اميرالمؤمنين عليهالسّلام را آنطور زير فشار قرار داد و قدرتمندترين آدم تاريخ را آنگونه مظلوم كرد، نبودن تحليل سياسى در مردم بود واِلّا همه مردم كه بىدين نبودند. تحليل سياسى نداشتند. يك شايعه دشمن مىانداخت؛ فوراً اين شايعه همه جا پخش مىشد و همه آن را قبول مىكردند! چرا بايد اينطور باشد؟!
و مي فرمايند:
عالِمترين عالِمها و دانشمندترين دانشمندها را هم، اگر مغز و فهم سياسى نداشته باشند، دشمن با يك آبنبات تُرش مىتواند به آن طرف ببرد؛
خدا لعنت كند آن دستهايى را كه تلاش كردهاند و مىكنند كه قشر جوان و دانشگاه ما را غير سياسى كنند.
مگر چنين كشورى مىتواند بر دوش مردم، حكومت و حركت و مبارزه و جهاد كند؟!
3- آفت بزرگ محيط دانشجويي:
بي تفاوتي نسبت به محيط اطراف وعدم درك صحيح از جايگاه خود
در اين مورد به ذکر رهنمود هاي حضرت آقا بسنده می کنم:
آن مشكلي كه به نظر بعضي ها ،شايد مهم ترين مشكل است،مشكل بي هويتي وعدم درك رسالت واقعي در قبال جامعه،در قبال خودش ودر قبال تاريخ وآينده است.دانشجو حقيقتا نمي داند كه چه كاره است.او نمي داند الان چه كاره است وچه نقشي در آينده خواهد داشت.مثل كاسبي كه دنبال نان ونام مي دود وزندگي مي كند
ودر جاي ديگر مي فرمايند:
فرض بفرماييد به دانشجو گفته شود كه بخشي از نيروهاي كشور،دچار آفات عقيدتي وفكري اند شانه بالا بياندازد وبگويد به من چه!!همچنان كه اگر بگويند بخشي از مردم در فلان جا دچار زلزله شدند واز بين رفتند ،شانه بالا بياندازد وبگويد به من چه!!
ودر پايان صحبتي با همسنگران:
موردي كه باعث شد به فكر گذاشتن اين پست بيافتم چيزي بود كه واقعا تعجب برانگيز وغير قابل توجيحه حرف هايي كه متاسفانه بعضي از وقت ها از افرادي شنيده ميشه كه جزء فعالترين اعضاي تشكل هاي دانشجويي اند.كساني كه قطعا افرادي با دغدغه حتي در همين زمينه سياسي اند اما از آنها چیز هایی مي شنويم كه اصلا قابل باور نیست . اگر اطلاعاتمان کم است باید دنبال تکمیلش باشیم،اگر احساس سیاسی نداریم(که غیر ممکن است)به فرموده حضرت آقا دانشجو باید دارای احساس سیاسی باشد وآن را در خود تقویت کند وقس علی هذا. اولش تصميم داشتم صرفا راجع به اين موضوع بنويسم اما بهتر ديدم كلا اين مساله رو در فضاي دانشجويي مطرح كنم ودر پايان با فرمایشی از حضرت آقا به اين دوستان تذكر بدم:
اگر خداي نكرده جامعه اي دچار انحراف،دچار عقب گرد ودچار ضلالت وگمراهي بشود-اين تعبير ضلالت تعبير قرآني است ،بسيار هم تعبير درستي است-گردن خواص آن جامعه پيش خدا گير است.شما خواصيد-چه بخواهيد چه نخواهيد-در همين دوره جواني جزو خواصيد-سعي كنيد در محيط خودتان موثر وكارساز باشيد.
گردنمان پیش خدا گیر است...
پ ن:رشد متناسب اعضا است که کارایی لازم رو به هر مجموعه ای میده.علم ،تدین ،سیاست همه در کنار هم کارایی لازم رو دارن ویک یار خوب برای موعود میسازند...مواظب باشیم کاریکاتور نشیم
به علت طولانی شدن نوشته بحث ناقص موند ان شاءالله در پست بعد اشاره ای به رابطه هنر وسیاست می کنم در تذکر به خواهران وبرادرانی که به بهانه های گوناگون آنطور که باید از هنر خود استفاده نمی کنند.
اللهم عجل لولیک الفرج