...

كشتي از غرق شدن،نجات مي بخشد؛ روي آب مي ايستد و اما كشتي نوح جز اين، غرق مي كند آنان را كه دريايي نيستند

عصا، دست مي گيرد؛ بلند مي كند؛ راه مي برد و عصاي موسي زمين مي زند فرعون را و راه را سد مي كند بر فرعونيان

نَفَس، زنده مي كند؛ جان مي بخشد؛ بوي هستي مي دهد و نَفَس مسيحا، حيات مي گيرد از هر كوردلي

و اما روح خدا...

روح خدا، نجات مي دهد؛ مي ايستد؛ بلند مي كند؛ راه مي برد؛ زنده مي كند؛ جان مي بخشد؛ بوي هستي مي دهد و روح خدا، غرق مي كند؛ رها مي كند؛ زمين مي زند؛ از هستي ساقط مي كند؛ به درك واصل مي كند.

خروش ملت ها، فرياد آزادي خواهان، لرزش كاخ ستمگران، مشوش شدن خواب سلطه داران،همه و همه از روح خدا نشئه مي گيرد.

نهال ها مي رويند، بارور مي شوند، قد مي كشند و با خون آبياري مي شوند و ريشه ظلم خشك مي شود و كاخ ظلم ريزش مي كند و مگر براي بنايي كه از پاي بست ويران است،چيزي جز اين گمان مي رود؟؟؟

چه عجيب تاريخ تكرار مي شود و واي بر آنان كه به خود نيايند و دل خوش كنند به وعده هاي آن بخت برگشته ( يَعِدُهُم و يُمَنيهِم و ما يَعِدُهُمُ الشيطانُ الاّغُرورا)

تاريخ تكرار مي شود و فرعون ها يكي پس از ديگري سقوط مي كنند و چه بخت نامباركي دارند،فرعونيان...

و اگر تاريخ هم تكرار نشود، سنت الهي جاري است و سنت الهي است به زيرآمدن ظالمان از اريكه قدرت...

و سنت الهي هم كه جاري نشود، وعده خدا حتمي است،حق است، كتمان نشدني است( وَعدَ الله حقا و مَن اصدَقُ مِنَ الله قيلا)

و وعده خدا همان سنت الهي است كه در طول تاريخ محقق مي شود.

...

و فردا من و تو به ياد روح خدا و به احترام خون فرزندان او و به شكرانه اجراي وعده الهي و به اميد تحقق كامل آن، برمي خيزيم و از سويداي جان فرياد بر مي آوريم و نهيب مي زنيم بر هر آن كه روييدن من و تو را نمي خواهد.

    بريده باد دستي كه دست هاي گره كرده من و تو را بر نمي تابد . تو با صلابت دستت را بلند كن كه دست خدا بالاي سر ماست و خامنه اي رهبر ماست...

در روز انتظار، زير پرچم يار، قدمهاتان استوار ...

ياعلي

انقلاب اسلامی آذرخشی از عاشورای حسینی

 

«اني لا اري الموت الا السعاده و لا الحياه مع الظالمين الا برما »

اين سخن فرياد مشترك و در حقيقت،‌ پلي ارتباطي است ميان دو نهضت : قيام عاشوراي سال 61 هجري در نينوا و انقلاب اسلامي سال 1400 در ايران . رهبران اين دو انقلاب حركت خود را با يك سخن آغاز كردند. هرچند رهبري در يكي اصلي و در ديگري فرعي، در اولي متبوع و در دومي تابع ، در يكي مقتدا ودر ديگري ماموم او بود .

رهبري در آن جا به اوج قله انسانيت و فراتر از آن به مقام عصمت رسيده و سكوت برايش حرام گرديده بود . پس لازم ديد تا خون خود بيفشاند و از برچيده شدن خوان نعمت خداوندي و سفره شريعت محممدي (ص) جلوگيري نمايد . اما در اين جا،‌عارف به اوج قله معرفت نايل شده ، پس از انجام چهارمين سفر از « اسفار اربعه »،‌نتوانست به تنهايي در آن عروج ، بر سفره حقيقت بنشيند. پس چاره اي نديد جز اينكه از آن معراج به ميانه خلق بازگردد و دست بسياري را گرفته ، مجددا با خود ببرد . « سير في الخلق بالحق »

وجوه تشابه اين دو نهضت در مباني ايدئولوژيكشان است ؛ تا آن جا كه مي توان گفت : بي ترديد، نهضت عاشورا يكي از ريشه هاي انقلاب اسلامي و در حقيقت ، اصلي ترين آن ها به شمار مي رود .

امام خميني (قدس سره) رهبر اين انقلاب با تاسي به نهضت عاشورا توانست كاري بكند كه پس از ائمه بشريت به خود هرگز نديده بود .

چند مورد از وجوه تشابه :

ايثار و فداكاري : اين عنصر  هم در نهاد رهبري و هم  طرفداران هر دو نهضت پر رنگ است . فرزند راستين اباعبدالله،‌امام خميني فرمود :« من مصمم هستم كه از پاي ننشينم تا دستگاه فاسد را به جاي خود بنشانم و يا در پيشگاه مقدس حق تعالي با عذر و فود كنم » .« اگر با كشته شدن من انقلاب به نتيجه كامل خود برسد،‌ چرا به چنين امري راضي نباشم؟!»

روشن است كه آبشخور اين همه سخن حماسه خيز چيزي جز آموزه هاي آموزگار بزرگ شهادت ، امام حسين(ع) نيست.

امر به معروف و نهي از منكر : اهميت امر به معروف و نهي از منكر در آيات و روايات بسياري گوشزد گرديده است . سلامت هر جامعه بسته به آن است كه اين اصل اجرا شود . اين دو نهضت نيز ازين قاعده مستثني نبودند . امام حسين(ع) هنگام خروج از مدينه ضمن وصيت به برادرش محمد حنفيه فرمود :« من براي تفريح و تكبر و فساد وستم قيام نكردم بلكه براي طلب اصلاح در امت جدم قيام نمودم  . من مي خواهم امربه معروف و نهي از منكر كنم ...»

فرزند او خميني كبير(قدس سره) نيز گفت :« ماكه تابع حضرت سيدالشهدا(ع) هستيم، بايد ببينيم ايشان در زندگي چه وضعي داشت. قيامش ، انگيزه اش نهي از منكر بود كه هر منكري بايد از بين برود؛ من جمله قضيه حكومت جور كه بايد از بين برود.»

مبارزه با علت فساد : هر دوي اين قيام ها قلب فساد را نشانه رفتند . امام حسين(ع) ذره اي با يزيد پليد به بيعت و مصلحت ننشست . امام خميني (قدس سره) نيز با فراگيري اين درس از استاد خود، وظيفه خود را مبارزه با شاه و ارباب او آمريكا دانست و از زماني كه نهضت او شكل گرفت‌، برخلاف ديگر مبارزاتي كه تنها به جهاد با معلول اكتفا مي كردند ، با ريشه فساد به مبارزه برخاست و شاه و شاهان را در ايران مورد انتقاد قرار داد.

امام خمینی: آب و برق را مجانی می کنیم/ پس چرا نشد؟!

از چند سال پیش به ایام دهه فجر که می رسیم گروهی این شبهه را مطرح می کنند (به خصوص در فضای مجازی) که امام خمینی در سخنرانی بهشت زهرا (12 بهمن 57) وعده داده اند آب و برق را مجانی می کنیم. اما این محقق نشده و نتیجه می گیریم ...!

                    

هر چند معتقدم این مساله تنها یک حاشیه در کنار اصل انقلاب است و برای کاستن از عظمت آن با ایجاد سوالاتی در ذهن مخاطب مطرح می شود اما یک بار برای همیشه بررسی کنیم تا دهان مغرضان بسته شود.

یکم اینکه اصلا امام در بهشت زهرا چنین حرفی نگفته اند. متن کامل سخنرانی را اینجا بخوانید. فایل صوتی را هم از اینجا دانلود کنید. من که هرچه گوش کردم در این رابطه چیزی نشنیدم.

دوم اینکه؛ اتفاقا امام چنین حرفی گفته اند! اما نه در بهشت زهرا، در مدرسه فیضیه قم،10 اسفند.

9 اسفند امام می فرمایند:

من به دولت راجع به مجاني كردن آب و برق و بعضي چيزهاي ديگر فعلا براي طبقات كم بضاعتي كه در اثر تبعيضات خانمان برانداز رژيم شاهنشاهي دچار محروميت شده اند - و با برپايي حكومت اسلامي به اميد خدا اين محروميتها برطرف خواهد شد -سفارش اكيد نمودم كه عمل خواهد شد. 

اما 10 اسفند در جمع مردم قم:

آبادى دنيا و آخرت به وسيله اسلام ما علاوه بر اينکه زندگى مادى شما را مى خواهيم مرفه بشود، زندگى معنوى شما را هم مى خواهيم مرفه باشد. شما به معنويات احتياج داريد. معنويات ما را بردند اينها. دلخوش نباشيد که مسکن فقط مى سازيم، آب و برق را مجانى مى کنيم براى طبقه مستمند، اتوبوس را مجانى مى کنيم براى طبقه مستمند، دلخوش به اين مقدار نباشيد. معنويات شما را، روحيات شما را عظمت مى دهيم، شما را به مقام انسانيت مى رسانيم. اينها شما را منحط کردند، اينقدر دنيا را پيش شما جلوه دادند که خيال کرديد همه چيز اين است. ما، هم دنيا را آباد مى کنيم و هم آخرت را.

می بینید که امام فعلا برای طبقه مستمند قول می دهند.

اما سوم؛ بر خلاف نظر شبهه افکنان اتفاقا این قول امام هم اجرا شده. گذشته را کاری نداریم که چگونه اجرا شده اما در زمان حال ... در طرح هدفمندی یارانه ها دولت هزینه ای بابت مصرف آب و برق و گاز و حتی نان (که در قول امام هم نیامده بود) به مردم می دهد. این یعنی مجانی کردن این موارد. البته که منطقی نیست مصرف کاملا رایگان باشد که باعث ایجاد روحیه مصرف گرایی ست. بلکه مصرف مردم در حد منطقی رایگان است. اگر بیشتر مصرف کردند خب، منطقا باید هزینه را بپردازند.


مرتبط:

آهستان: اولین بار چه کسی وعده آب و برق مجانی را داد؟!

برو بچه های ارزشی:آب و برق مجانی که امام گفت کجاست؟ (متن کامل سخنرانی امام به روایت روزنامه های آنروز)


ربط بي ربط ها

داشتم به اين فكر مي كردم كه چرا گفتند : كل يوم عاشورا و كل ارض كربلا ؟

مگه وقتي هر روز عاشورا باشه و هر زمين كربلا ، چي ميشه ؟

اين به ذهنم اومد:

روز عاشورا ، در زمين كربلا، چند سپاه بود‌؟

بيشتر از دو تا؟ سپاه حسين ‌(عليه السلام) و يزيد(عليه اللعنه)

اگه كسي تو سپاه حسين نبود، جايي جز سپاه يزيد داشت؟

روز عاشورا همه چيز دوطرف داشت :

حق يا باطل، درست يا غلط، سعادت يا شقاوت...

تنها امتحاني بود كه تمام سوالاتش دوگزينه اي بود.

هر چي بگرديد، گزينه3) هيچكدام ،يا گزينه4) هردومورد، نمي بينيد.

اين كه هر روز را عاشورا بدونيم و هر زمين را كربلا، شايد يك تلنگره كه

اگرحسيني نباشيم، انصاراليزيد خواهيم بود و بعد

در تكميل مسير ،اصحاب النار خواهيم شد از نوع خالدين فيها...


۱)حتما ميگيد تقويم بالا چه ربطي به اين نوشته داره! هيچي فقط وقتي داشتم اينو مي نوشتم يكي ازم پرسيد:امروز چندمه، يكاري دارم . منم گفتم :9 دي. پرسيدن اون نفر و جواب دادن من هيچ ربطي به اين نوشته نداره!!!

۲)امروز برام چندتا پيام اومد كه از خوارج نوشته بود،از عاشورا ، از آقا و از بصيرت و از۹دي !!! ربطشون به ۹ دي چي بوده، نمي دونم!!!

۳) راستي حالا كه در مورد چيزاي بي ربط مي نويسم، يه نكته هم بگم‌: نوشته امروز هيچ ارتباطي با مطلبي كه عيد غدير نوشتم، نداره!!!

شخص آيت الله لاريجاني در جريان قضاياي فيلترينگ هستند؟!

بعد از قطعه 26 "دوئل" و عكاس مسلمان هم فيلتر شدند.

دوستاني در وب مطرح كردند كه لحن نامه تند بوده و حسين قدياني اشتباه كرده كه چنين نوشته. توصيه مي كنم اين دوستان نوشته اميرحسين ثابتي را بخوانند.

ابتداي اين جريان نظر من اين بود كه شخص آيت الله لاريجاني چندان از اين قضايا با خبر نيستند و گروهي در دستگاه قضا خودسرانه دست به چنين اقدامي زده اند اما با خواندن اين مطلب در الف نظرم عوض شد و متاسفانه بايد گفت شخص ايشان هم در جريان امور هستند و با سكوت خود جريان را تاييد مي كنند. در نوشته الف آمده: "...ايشان توضيح داد كه مدير مسوول الف به ديدار رياست قوه قضائيه رفته و اين موضوع را هم مطرح كرده و تلاش دارند تا اين موضوع با كمترين هزينه حل و فصل شود"

بگذريم از اينكه حسين قدياني كمك خواص بي بصيرت را رد كرده.

مطالب مرتبط را در لينك هاي زير مي توانيد دنبال كنيد:



آدرس جديد عكاس مسلمان

آينده از آن حزب الله

قدياني فيلتر شد/ آقايان، حمايت نمي خواهيم، تو را به خدا سنگ اندازي نكنيد ...

طنز ماجرا اينجاست كه وقتي آدرس سايت هاي فيلتر شده را وارد مي كنيد در صفحه سايت هاي پيشنهادي به شما "قطعه 26" و "دوئل" را پيشنهاد مي كند!


...

 

اگرچه مثل محرم نمي شوم هرگز /جدا زحلقه ماتم نمي شوم هرگز

مرا ببخش مراچون كه خوب مي دانم / كه توبه كردم و آدم نمي شوم هرگز

اسير جاذبه حسن يوسف ياسم  /كه محو در گل مريم نمي شوم هرگز

گناهكارم و اما بدون اذن شما   /  نصيب خشم جهنم نمي شوم هرگز

نمي فرات بياور، چرا كه من قانع   /  به سلسبيل و به زمزم نمي شوم هرگز

قسم به قلب سپيدت، سياهپوش كسي/به جز شهيد محرم نمي شوم هرگز

به جان عشق غير چارده معصوم  / به پاي هيچ كسي خم نمي شوم هرگز

                                                                                        (برقعي)

 

خيمه ها برپا شدند ، ديوارها سياه پوشيدند، دل ها رخت عزا بر تن كردند و باز شورشي به جان عالم افتاد .

دوباره محرٌم ، محرممان شد. و چه زيبا روز من وتو با آغاز محرِم هم زمان شد!

اين تقارن اتفاق نيست؛  تلنگر است كه دانشجوي واقعي در دانشگاه عاشورا حاضر است.

دانشگاهي كه 72 كلاس دارد و هر كلاس با خوني بيمه شده است.

من و تو بايد در اين جا پروژه تقوا برداريم و فارغ التحصيلي مان بايد با امضاي حسين(ع) مهر شود.

وای بر ما اگر گذرمان به این دانشگاه نیفتد.

بايد سر كلاس عاشورا حاضر شويم. درس اول...

 

آيا گمان كرديم كه آزمون سخت "ايمان" و "انسانيت" را فقط در همان ماجرا پس داديم و ديگر امتحاني در كار نيست ؟

اگر محرم ها بيايند و بروند و من و تو همچنان چشم بسته، سينه بزنيم و عزاداري كنيم، مسلماني را ادا كرديم ؟

و محرم بي پند از عاشورا ، چه فرقي با ساير ماه ها خواهد داشت؟

 

در اين ماه قرار است هراز چندگاهي در محضر يار بنشينيم  و در كلاس عاشورا شاگردي كنيم .

منتظر درس هاي كلاس عاشورا باشيد...

 

نگاه يك دانشجو به نمايشگاه كتاب مشهد/ همسر شهيد آويني مسئول انتشار كتب شهيد است

رفته بودم نمايشگاه كتاب مشهد. اينبار يكم با ديد نقد نگاه مي كردم.

- كتابهاي ژانر "راز خوشبختي" و "پوست شاداب" و "..." و كلا كتابهايي كه به نظر من زرد به حساب ميا آيند بيش از حد نياز بود ولي نسبت به سال هاي گذشته كمتر شده بود (يا كمتر به چشم من آمد).

- امسال خلوت تر بود. براي من كه بهتر شد، راحت تر سير كردم اما اگر واقعا اينطور باشد نشانه هاي خوبي نيست و هست.شايد مردم كلا از خير كتاب گذشته اند و شايد هم كتابفروشي هاي سطح شهر را در طي سال ترجيح داده اند و الان نيازي نيست به نمايشگاه.

- نميدانم اصلا نظارتي روي غرفه ها هست يا نه! اينكه چه آهنگ هايي پخش مي شود يا اينكه فلان غرفه يك پوستر بزرگ با آرم شركت disney زده ... يا اصلا مهم تر از همه اينها... روي پوشش فروشنده ها نظارتي هست؟ يا "فروشنده هاي فرهنگ" اجازه دارند "زن" را اسباب جذب مشتري كنند؟! امان از اين فرهنگيان بي فرهنگ ...

- انتشاراتي (كه اسمش رو نميارم) اكثر كتبش در رابطه با شهدا بود. فروشنده اي كه گذاشته بود؟ يك پسر جوان، گوشي هدفون توي گوش. براي شنيدن صداي مشتري هدفون را برميداشت و باز... يك حداقل سنخيتي!!!

- امسال غرفه "نشر ارزشهاي انقلاب اسلامي" را پيدا نكردم (يعني اسمش را اشتباه به اطلاعات گفتم و پيدا نشد). انتشارات "روايت فتح" بيش از همه نظرم را جلب كرد. هم صحبت شدم با فروشنده كه آدم اهل دلي بود. از كتابهاي روايت فتح گفت و گفتيم كه كجا خوب كار شده و كجا كم. از اينكه چرا شهيد كاوه بين شهدا مظلوم مانده و... و صحبت شد بر سر آثار شهيد آويني... از درد دلش گفت. اينكه طبق قانون حق انتشار با همسر شهيد است و ايشان هم گفته خودم منتشر ميكنم اما بعد اين همه سال ...! و دست ما هم بسته. 

- و اما يك نكته ي فني-شرعي ... شيوه پرداخت يارانه براي كتاب در نمايشگاه مشهد اشكال دارد. بگذريم از صف هاي طولاني دريافت بن كه كم كم يك ساعت معطلي داشت؛ به شما 10هزار تومان بن كتاب مي دهند با پرداخت 8هزار تومان. بعد شما با اين 10تومان (كه 2ت. مال دولت هست) 8تومان كتاب مي خريد و بقيه پول (كه فروشنده به شما داده) كه 2ت باشد در جيب مبارك مي گذاريد و خارج مي شويد. بعد با 2 تومان خريد غير كتاب مي كنيد. مشكل شرعي اينجاست كه همه اين 2تومان مال شما نيست. 20% يعني 400 تومان يارانه دولت است كه داده شما كتاب بخريد و خرج غير آن... حرام! به همين راحتي عده اي از مردم نادانسته مال حرام به خانه مي برند!

من با دانشجوي پولي موافقم

نميدونم گذاشتن اين مطلب كه يك نظر شخصي ست روي وبلاگ بسيج دانشكده كار درستيه يا نه. اما تاكيد ميكنم اين مطلب نظر شخص بنده است و ربطي به مواضع بسيج دانشجويي دانشكده ندارد.

متن را در ادامه مطلب بخوانيد ...

ادامه نوشته

كتاب رفاقت به سبك تانك

بين كتابهاي دفاع مقدس كه منتشر شده، كتابهايي كه به انعكاس اتفاقات طنز و شاد ميدان هاي جنگ اختصاص دارند مشتري هاي خاص خود را دارند. شايد بين كتابهاي دفاع مقدس ژانر طنز مخاطب عمومي تري داشته باشد و اين يك امتياز محسوب مي شود براي معرفي دفاع مقدس.

البته بايد به اين نكته توجه داشت كه اگر از خواندن كتابهاي دفاع مقدس به دنبال دست يابي به فرهنگ جبهه و كشف ساختار تشكيلاتي و روح جبهه و در يك جمله... به دنبال درس گرفتن از 8 سال تجربه ي طلايي جبهه هستيم نبايد تنها به مطالعه يك سبك كتاب بسنده كرد. مطالعه طنز در كنار خاطرات سرداران، در كنار خاطرات يك سرباز وظيفه، در كنار دلنوشته ها و احساس نگاري يك رزمنده و در كنار ... مي تواند ما را به يك ديد جامع به دفاع مقدس برساند.

و اما بعد .... قصد دارم يك كتاب در سبك طنز دفاع مقدس معرفي كنم با ذكر يك داستان از كتاب.... كتاب معروفي ست:

رفاقت به سبك تانك


ادامه نوشته

شما مى‏خواهيد چه كار كنيد؟

با توجه به مطلب قبل(گردنمان پيش خدا گير است) بهتر ديدم قبل از اينكه به مطلب مد نظر در اين پست برسيم ابتدائا چند نكته كوتاه ذكر كنم:

1-    اسامي انتخاب شده براي اين دو پست برگرفته از صحبت هاي حضرت آقاست

2-    هيچ كدام از اين دو نوشته به فرد يا افراد خاصي اشاره ندارد بلكه صرفا حاصل تجربه حقير از حضور 3ساله در دانشگاه وبرخورد با افراد با سلايق وتفكرات گوناكون است.

3-    قطعا نوشتن اين پست ها نمي تواند به اين معني باشد كه نويسنده توقع دارد همه افراد عين او فكر كنند.بلكه صرفا مانند قبل نوشته اي است از طرف يك دانشجو، حاصل تجربيات شخصي به دست آمده از حضور در دانشگاه و فعاليت هاي تشكيلاتي .و در اين بين سعي شده است براي روشن شدن بيشتر مطلب از رهنمودهاي رهبر عظيم الشان انقلاب نيز استفاده شود.در نتيجه اين نوشته ها نظر شخصي نويسنده است وتوقعي نيست كه الا ولابد ديگران هم بپذيرند وخوشحال  ميشم كساني كه در هر قسمت مخالفت يا نقدي دارن ،مطلبشون رو مطرح كنند.(می تونیدنظرات تحلیلی تون رو به ایمیل وبلاگ بفرستید.)

 

اما هنر وسياست:

 

در ادامه مطلب

و آخر متن که رسیدید به یاد شعر میلاد عرفان پور که پست قبل گذاشنم بیافتید:

عمری به هوای دل خود زیسته ایم

 

ادامه نوشته

گردنمان پيش خدا گير است

مقوله سياست مقوله اي است بسيار گسترده وپيچيده اما آنچه در اين پست مد نظر است سياست در فضاي دانشگاه وبرخورد دانشجويان به عنوان خواص جامعه با اين مقوله است.

ان شاءالله در اين پست  شاخصه هاي اساسي در اين زمينه مطرح میشه و در هر مورد از رهنمود هاي حضرت امام خامنه اي(مد ظله العالي)  استفاده خواهد شد.

1-   معناي سياسي بودن محيط دانشگاه ودانشجو

متاسفانه يكي از مشكلاتي كه در ورود دانشجويان به زمينه هاي سياسي  وجود داردعدم تعريف صحيح سياست وفضاي سياسي براي دانشجويان است . خيلي از دوستان فهم سياسي را با سياست بازي و سياسی كاري اشتباه مي گيرند وسياست را در آن چيزي مي بينند كه قدرت طلبان براي رسيدن به اهداف بعضا شيطاني خود به كار مي گيرند وبه عبارتي سياست را مقوله اي سراسر ناپاكي ونيرنگ مي بينند.و البته برخي عامدانه به دنبال ايجاد اين فضا براي رسيدن به اهداف شوم خود براي طرح جدايي دين از سياست مي روند وآنجاست كه مي گويند سياست به تقدس دين ضربه مي زند،قدرت ذاتا فساد آور است و...ویا تلاش می کنند برای جدا کردن قشر های تاثیر گذار از سیاست  وادامه ماجرا كه محل بحث ما نيست.

حضرت آقا در تعريف فضاي سياسي دانشگاه مي فرمايند:

باید محیط دانشگاه محیط سیاسی باشد محیط سیاسی یعنی چه؟یعنی درس نخوانند وشعار سیاسی بدهند؟یعنی" زنده باد"، "مرده باد" کنند؟.....نخیر؛سیاسی بودن یعنی دانشجو از آنچه در جهان ودر کشورش می گذرد آگاه باشد، بینش داشته باشد

دانشجويان بايستي سياسي بشوند؛يعني فهم سياسي پيدا كنند.فهم سياسي،غير از سياسي كاري و سياسي بازي است،غير از دستخوش جريان هاي سياسي شدن است....

و ايشان خواسته خود از دانشجويان را چنين بيان مي دارند:

من اين را مي خواهم.من مي خواهم كه وقتي دانشجو نگاه مي كند به آن كسي كه آمده است ودارد برايش حرف مي زند وقربان صدقه مي رود،بفهمد او كيست وچه كاره است،

اگر سياسي نباشيد نمي توانيد؛ بايد سياسي باشيد.من باز هم روي اين حرفم تاكيد مي كنم كه دانشگاه بايد سياسي باشد،تا دانشجو فريب نخورد.

2-   ضرورت سياسي بودن دانشجو:

همانطور كه در بالا به آن اشاره شد منظور از سياسي بودن محيط دانشگاه ايجاد فهم صحيح سياسي در قشر دانشجو به عنوان خواص ملت است.يررسي تاريخ نشان مي دهد همواره علت گمراهي جوامع ودرگيري با فتنه هاي گوناگون ناشي از اشتباه خواص وپيروي عوام بوده است.همانطور كه در طول تاريخ وحتي در تاريخ انقلاب خودمان مشاهده كرده ايد بسياري از افراد كه بسيار متدين بوده واز درجات معنوي بالايي هم بر خوردار بوده اند به علت نقص اطلاعات وضعف تحليل در مسايل سياسي راه را به غلط رفتند وبا پيروي عده اي باعث دامن زدن به فتنه ها شده اند.

حضرت آقا در اين مورد با اشاره به وقايع تاريخي مي فرمايند:

دانشجويى كه اصلاً نفهمد در دنيا چه مى‏گذرد، اين دانشجو، دانشجوى زمان خودش نيست؛ مرد زمان خودش نيست. دانشجو بايد احساس سياسى داشته باشد، درك سياسى داشته باشد، تحليل سياسى داشته باشد. بنده در قضاياى تاريخ اسلام اين مطلب را مكرّراً گفته‏ام كه، چيزى كه امام حسن مجتبى عليه‏السّلام را شكست داد، نبودن تحليل سياسى در مردم بود. مردم، تحليل سياسى نداشتند. چيزى كه فتنه خوارج را به‏وجود آورد و اميرالمؤمنين عليه‏السّلام را آن‏طور زير فشار قرار داد و قدرتمندترين آدم تاريخ را آن‏گونه مظلوم كرد، نبودن تحليل سياسى در مردم بود واِلّا همه مردم كه بى‏دين نبودند. تحليل سياسى نداشتند. يك شايعه دشمن مى‏انداخت؛ فوراً اين شايعه همه جا پخش مى‏شد و همه آن را قبول مى‏كردند! چرا بايد اين‏طور باشد؟!

و مي فرمايند:

عالِمترين عالِمها و دانشمندترين دانشمندها را هم، اگر مغز و فهم سياسى نداشته باشند، دشمن با يك آبنبات تُرش مى‏تواند به آن طرف ببرد؛

خدا لعنت كند آن دستهايى را كه تلاش كرده‏اند و مى‏كنند كه قشر جوان و دانشگاه ما را غير سياسى كنند.

مگر چنين كشورى مى‏تواند بر دوش مردم، حكومت و حركت و مبارزه و جهاد كند؟!

3-   آفت بزرگ محيط دانشجويي:

بي تفاوتي نسبت به محيط اطراف وعدم درك صحيح از جايگاه خود

در اين مورد به ذکر رهنمود هاي حضرت آقا بسنده می کنم:

آن مشكلي كه به نظر بعضي ها ،شايد مهم ترين مشكل است،مشكل بي هويتي وعدم درك رسالت واقعي در قبال جامعه،در قبال خودش ودر قبال تاريخ وآينده است.دانشجو حقيقتا نمي داند كه چه كاره است.او نمي داند الان چه كاره است وچه نقشي در آينده خواهد داشت.مثل كاسبي كه دنبال نان ونام مي دود وزندگي مي كند

ودر جاي ديگر مي فرمايند:

فرض بفرماييد به دانشجو گفته شود كه بخشي از نيروهاي كشور،دچار آفات عقيدتي وفكري اند شانه بالا بياندازد وبگويد به من چه!!همچنان كه اگر بگويند بخشي از مردم در فلان جا دچار زلزله شدند واز بين رفتند ،شانه بالا بياندازد وبگويد به من چه!!

ودر پايان صحبتي با همسنگران:

موردي كه باعث شد به فكر گذاشتن اين پست بيافتم چيزي بود كه واقعا تعجب برانگيز وغير قابل توجيحه حرف هايي كه متاسفانه بعضي از وقت ها از افرادي شنيده ميشه كه جزء فعالترين اعضاي تشكل هاي دانشجويي اند.كساني كه قطعا افرادي با دغدغه حتي در همين زمينه سياسي اند اما از آنها چیز هایی مي شنويم كه اصلا قابل باور نیست . اگر اطلاعاتمان کم است باید دنبال تکمیلش باشیم،اگر احساس سیاسی نداریم(که غیر ممکن است)به فرموده حضرت آقا دانشجو باید دارای احساس سیاسی باشد وآن را در خود تقویت کند وقس علی هذا. اولش تصميم داشتم صرفا راجع به اين موضوع بنويسم اما بهتر ديدم كلا اين مساله رو در فضاي دانشجويي  مطرح كنم ودر پايان با فرمایشی از حضرت آقا به اين دوستان تذكر بدم:

اگر خداي نكرده جامعه اي دچار انحراف،دچار عقب گرد ودچار ضلالت وگمراهي بشود-اين تعبير ضلالت تعبير قرآني است ،بسيار هم تعبير درستي است-گردن خواص آن جامعه پيش خدا گير است.شما خواصيد-چه بخواهيد چه نخواهيد-در همين دوره جواني جزو خواصيد-سعي كنيد در محيط خودتان موثر وكارساز باشيد.

گردنمان پیش خدا گیر است...


پ ن:رشد متناسب اعضا است که کارایی لازم رو به هر مجموعه ای میده.علم ،تدین ،سیاست همه در کنار هم کارایی لازم رو دارن ویک یار خوب  برای موعود میسازند...مواظب باشیم کاریکاتور نشیم

به علت طولانی شدن نوشته بحث ناقص موند ان شاءالله در پست بعد اشاره ای به رابطه هنر وسیاست می کنم در تذکر به خواهران وبرادرانی که به بهانه های گوناگون آنطور که باید از هنر خود استفاده نمی کنند.

اللهم عجل لولیک الفرج

 

 

سروده ای محشر از دیوونه داداشی(قطعه26)

سلام عمو محمود، خوبی؟ کجایی؟!/ دنیا  رو  پر  کرده “عطر رجائی”

چهارشنبه باز، ساندیس به دست از ایران/ با اتوبوس، بردن ما رو به لبنان

می گن، ما تو سفرهای سیاسی/ پیچیده عمل می کنیم، اساسی!

دیدی با هم چه گرد و خاکی کردیم؟!/ اسرائیل بی رگ و شاکی کردیم!

سنگ که نبود تو دستامون، یه “نی” بود/ ساندیس هفت میوه ی “نه دی” بود

لبنان واسه مشتهای ما سنگ نداشت/ “سنگ تموم”، اما واسه تو گذاشت

کاپشنت شد، تور عروس بیروت!/ داماد لرها رو کشوند،  هپروت!!

تقلب کرد باز امت حزب الله!/ این دفه با سید حسن نصرالله !

حديث عنوان بصري

اين حديثي است كه امام صادق(ع) در آن راه سير وسلوك،مجاهده با نفس،تحصيل حقيقت وعبوديت و وصول به قرب الهي را به اختصار بيان نموده اند.

آیت الله سید محمد حسین حسینی تهرانی در کتاب روح مجرد می فرمایند: « آقای قاضی برای گذشتن از نفس اماره و خواهش های مادی و طبعی و شهوی و غضبی که غالباً از کینه و حرص و شهوت و غضب و زیاده روی در تلذذات بر می خیزد، روایت عنوان بصری را دستور می دادند به شاگردان و تلامذه و مریدان سیر و سلوک إلی الله، تا آن را بنویسند و بدان عمل کنند. یعنی یک دستور اساسی و مهم، عمل طبق مضمون این روایت بود. و علاوه بر این می فرموده اند باید آن را در جیب خود داشته باشند و هفته ای یکی، دو بار آن را مطالعه نمایند. »

بخش هایی از این حدیث رو در این پست گذاشتم ومتن کامل حدیث رو هم میتونید از لینک های انتهای متن دانلود کنید.

 ***********

علم‌ به‌ آموختن‌ نيست‌. علم‌ فقط‌ نوري‌ است‌ كه‌ در دل‌ كسي‌ كه‌ خداوند تبارك‌ و تعالي‌ اراده هدايت‌ او را نموده‌ است‌ واقع‌ ميشود.بايد در اوّلين‌ مرحله‌ در نزد خودت‌ حقيقت‌ عبوديّت‌ را بطلبي‌؛ و بواسطه‌ عمل‌ كردن‌ به‌ علم‌، طالب‌ علم‌  باشی.

 ***********

گفتم‌: اي‌ أبا عبدالله‌! حقيقت‌ عبوديّت‌ كدام‌ است‌؟  گفت‌: سه‌ چيز است‌:

 ۱- اينكه‌ بنده خدا براي‌ خودش‌ دربارة‌ آنچه‌ را كه‌ خدا به‌ وي‌ سپرده‌ است‌ مِلكيّتي‌ نبيند؛ چرا كه‌ بندگان‌ داراي‌ مِلك‌ نمي‌باشند، همة‌ اموال‌ را مال‌ خدا مي‌بينند، و در آنجائيكه‌ خداوند ايشان‌ را امر نموده‌ است‌ كه‌ بنهند، ميگذارند؛

۲-  و اينكه‌ بنده‌ خدا براي‌ خودش‌ مصلحت‌ انديشي‌ و تدبير نكند؛

۳-و تمام‌ مشغوليّاتش‌ در آن‌ منحصر شود كه‌ خداوند او را بدان‌ امر نموده‌ است‌ و يا از آن‌ نهي‌ فرموده‌ است‌.

 بنابراين‌، اگر بندة‌ خدا براي‌ خودش‌ مِلكيّتي‌ را در آنچه‌ كه‌ خدا به‌ او سپرده‌ است‌ نبيند، انفاق‌ نمودن‌ در آنچه‌ خداوند تعالي‌ بدان‌ امر كرده‌ است‌ بر او آسان‌ مي‌شود. و چون‌ بندة‌ خدا تدبير امور خود را به‌ مُدبّرش‌ بسپارد، مصائب‌ و مشكلات‌ دنيا بر وي‌ آسان‌ ميگردد. و زماني‌ كه‌ اشتغال‌ ورزد به‌ آنچه‌ را كه‌ خداوند به‌ وي‌ امر كرده‌ و نهي‌ نموده‌ است‌، ديگر فراغتي‌ از آن‌ دو امر نمي‌يابد تا مجال‌ و فرصتي‌ براي‌ خودنمائي‌ و فخريّه‌ نمودن‌ با مردم‌ پيدا نمايد. پس‌ چون‌ خداوند، بندة‌ خود را به‌ اين‌ سه‌ چيز گرامي‌ بدارد، دنيا و ابليس‌ و خلائق‌ بر وي‌ سهل‌ و آسان‌ ميگردد؛ و دنبال‌ دنيا به‌ جهت‌ زياده‌اندوزي‌ و فخريّه‌ و مباهات‌ با مردم‌ نميرود، و آنچه‌ را كه‌ از جاه‌ و جلال‌ و منصب‌ و مال‌ در دست‌ مردم‌ مي‌نگرد، آنها را به‌ جهت‌ عزّت‌ و علوّ درجة‌ خويشتن‌ طلب‌ نمي‌نمايد، و روزهاي‌ خود را به‌ بطالت‌ و بيهوده‌ رها نمي‌كند.

 و اينست‌ اوّلين‌ پلّه‌ از نردبان‌ تقوي‌.

 ***********

و امّا آن‌ سه‌ چيزي‌ كه‌ راجع‌ به‌ بردباري‌ و صبر است‌: 

۱- پس‌ كسيكه‌ به‌ تو بگويد: اگر يك‌ كلمه‌ بگوئي‌ ده‌ تا مي‌شنوي‌ به‌ او بگو: اگر ده‌ كلمه‌ بگوئي‌ يكي‌ هم‌ نمي‌شنوي‌!

۲- و كسيكه‌ ترا شتم‌ و سبّ كند و ناسزا گويد، به‌ وي‌ بگو: اگر در آنچه‌ ميگوئي‌ راست‌ ميگوئي‌، من‌ از خدا ميخواهم‌ تا از من‌ درگذرد؛ و اگر در آنچه‌ ميگوئي‌ دروغ‌ ميگوئي‌، پس‌ من‌ از خدا ميخواهم‌ تا از تو درگذرد.

۳- و اگر كسي‌ تو را بيم‌ دهد كه‌ به‌ تو فحش‌ خواهم‌ داد و ناسزا خواهم‌ گفت‌، تو او را مژده‌ بده‌ كه‌ من‌ دربارة‌ تو خيرخواه‌ مي‌باشم‌ و مراعات‌ تو را مي‌نمايم.

 ***********

متن كامل حديث(ورد)

متن كامل حديث(pdf)

معرفي كتاب / دشت شقايق ها

دشت شقايق ها خاطرات يك سرباز دوران دفاع مقدس است. محمد رضا بايرامي در اين كتاب كه به صورت روزنگار تنظيم شده خاطرات خود از دوران خدمت در جبهه و قسمت هاي مخابرات و ادوات را بيان كرده.

ويژگي جذاب اين كتاب كه آنرا از كتابهاي سبك خاطره دفاع مقدس متمايز ميكند، اين بار توصيف نه يك فرمانده بلكه توصيف حال و هواي بين سربازهاي معمولي است. شوخي هايي كه مي كرده اند، تفريحات، برخورد با مشكلات و...

                              

دشت شقايق ها، محمدرضا بايرامي، انتشارات سوره مهر، چاپ هفتم 87، قيمت:1700 تومان،128 صفحه

در زير قسمت هاي كوتاهي از كتاب را مي آورم:

1- روز اول كه آمدم، يكي از بچه ها مي گفت: "بايد هر طوري هست خودم رو به آب برسونم. يه ماهه كه رنگ حمام رو نديده ام." و ديگران مي خنديدند و مي گفتند:"اي بابا، مگه وسواس داري كه اين قدر تند و تند ميري حمام؟"

من فكر مي كردم كه شوخي است و اغراق. نگو كه واقعيت ها را شوخي مي گرفته اند!

2- ... بچه اهواز است و هم سنگر من و عجيب تيزهوش و دقيق. مثلا توي سنگر نشسته اي و هر كس گرم كار خودش و صداها هم بلند. بعد كاري پيش مي آيد و مي خواهي بلند شوي و بروي بيرون. يك هو دستت را مي گيرد:

- يه دقيقه صبر كن!

- چرا؟!

- يه 60 داره مياد.

و تو هنوز غرق تعجب كه خمپاره شصتي جلوي سنگر مي نشيند و منفجر مي شود و اصلا نمي فهمي كه او كي صداي ته قبضه را شنيده و از كجا ميدانسته كه خمپاره به اين سوي خواهد آمد.

3- در يك قسمت از كتاب نحوه اسير كردن يك رتيل زرد پشمالو را توضيح مي دهد و بعد نحوه ي شكنجه ي رتيل با برق و... كه چون مخالف حقوق حيوانات است اينجا نمي آورم!

4- "... مي خواهم خداحافظي كنم و خبر [سلامتي مجروح ديشب را] بدهم كه دكتر مي گويد:"راستي اين بنده خدا، گردنش تير خورده بود. چرا سرش رو بسته بودين؟" و من نمي دانم كه جوابش را چه بدهم. جز اينكه همه چيز را به گردن تاريكي بيندازم.

خاطره ريختن فشنگ زير آتش كتري و اتصالي دادن تلفن دو گردان و اذيت كردن آنها و مبارزه چند ساعته با يك موش كه به سنگر حمله كرده بود و خاطرات زيبا و خنده دارديگري كه چون طولاني است در خود كتاب دنبال كنيد.

_________________________

پ.ن1: توصيه مي كنم اگر مي خواهيد به جمع علاقه مندان كتابهاي سبك خاطره دفاع مقدس بپيونديد با اين كتاب شروع نكنيد. توصيه من اول كتاب "پرواز تا بي نهايت" شهيد عباس بابايي و "خاك هاي نرم كوشك" شهيد برونسي (به قلم سعيد عاكف) است.

بسیجی از نگاه قرآن

مطلب زیر بخشی از مباحث حضرت آیت الله مصباح یزدی(حفظه الله) در مناسبت های گوناگون است که در کتابی تحت عنوان"نگاهی گذرا به بسیج وبسیجی"گرد آمده است:

کسی که اسلام ومبانی آن را به راستی باور دارد،همواره با تمام نیرو آماده انجام وظیفه در راه آن است.این ویژگی بسیجی است ودر قرآن بهترین واژه ای که می تواند معادل بسیجیان باشد،«ربیون»است.قرآن می فرماید: "وَكَأَیِّن مِّن نَّبِیٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّیُّونَ كَثِیرٌ"؛چه بسا پيامبراني كه به همراهي آنان،مردان خداپرست بسياري نبرد كردند.

هنگامي كه خداوند به پيامبران دستور جهاد داد،مردان بسياري مخلصانه اين ندا را اجابت كردن ودر ركاب پيامبران با كفار ومشركان جنگيدند.

قرآن كريم ويژگي هايي را براي مجاهدان در ركاب انبيا بر شمرده كه با دقت در آنها گويا در وصف بسيجيان اين زمان سخن گفته است:

۱. پايداري در راه خدا:

ٌ فَمَا وَهَنُواْ لِمَا أَصَابهَُمْ فىِ سَبِيلِ اللَّهِ وَ مَا ضَعُفُواْ وَ مَا اسْتَكاَنُواْ (آل عمران-۱۴۶)

 با سختيهايى كه در راه خدا به آنها رسيده مقاومت كردند و هرگز بيمناك و زبون نشدند و سر زير بار دشمن فرو نياوردند و راه صبر و ثبات پيش گرفتن

قرآن به اين گروه كه در برابر مشكلات صبر كردن بشارتي مي دهد: وَ اللَّهُ يحُِبُّ الصَّابرِِينَ

اين پاداشي است كه خداوند به بسيجيان وهمه كساني كه در راه حق مي كوشند ،عطا مي كند.ودر حقيقت چزي بالاتر از دوس داشتن خداوند نمي توتن تصور كرد.

۲. طلب آمرزش الهي

وَ مَا كاَنَ قَوْلَهُمْ إِلَّا أَن قَالُواْ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَ إِسْرَافَنَا فىِ أَمْرِنَا(آل عمران-۱۴۷)

ياوران انبيا در برابر رنج ها ومصيبت ها مي گفتند:"خدايا گناهان وزياده روي هاي ما را ببخش"

۳. طلب ثبات قدم ونصرت از خداوند

وَ ثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَ انْصرُْنَا عَلىَ الْقَوْمِ الْكَفِرِينَ(آل عمران-۱۴۷)

۴. محبان ومحبوبان خداوند

يَأَيهَُّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ مَن يَرْتَدَّ مِنكُمْ عَن دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتىِ اللَّهُ بِقَوْمٍ يحُِبهُُّمْ وَ يحُِبُّونَه(مائده-۵)

هان اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد اگر كسى از شما از دينش بر گردد، بدانيد كه خدا بزودى مردمى را- براى گرايش به اين دين- مى‏آورد كه دوستشان دارد و آنان نيز وى را دوست دارند.

۵. تواضع با مومنان وسر سختي در برابر كافران

 أَذِلَّةٍ عَلىَ الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلىَ الْكَافِرِينَ(مائده-۵)

كه اينان مردمى هستند در برابر مؤمنين افتاده حال و در برابر كافران مقتدر

بدين ترتيب قرآن براي كساني كه در آخرالزمان مي آيند،چهار ويژگي بر مي شمارد.دو ويژگي باطني(عاشق ومحبوب خداوند)ودو ويژگي ظاهري(با مومنان خاضع وفروتن ودر مقابل كفار سر سخت وقدرتمند)

۶. اتكا به قدرت الهي

همانطور که قبال اشاره شد مومنان از خداون می خواهند:وَ ثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَ انْصرُْنَا عَلىَ الْقَوْمِ الْكَفِرِينَ(آل عمران-۱۴۷)

وخداوند می فرماید:

ْ إِن تَنصُرُواْ اللَّهَ يَنصُرْكُمْ(محمد-۷)


ودر پایان باید دقت کنیم که

ذَالِكَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ يَكُ مُغَيرًِّا نِّعْمَةً أَنْعَمَهَا عَلىَ‏ قَوْمٍ حَتىَ‏ يُغَيرُِّواْ مَا بِأَنفُسِهِمْ  وَ أَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ(انفال-۵۳)

(و) اين بدانست كه خدا تغيير دهنده نعمتى كه به قومى ارزانى داشته نيست تا آنكه خود ايشان تغيير دهند آنچه را كه در خودشان است (با علم به اينكه) خدا شنواى دانا است.

 

آیا چادر هم می تواند مصداق تبرج شود؟!

...وَ لَا تَبرََّجْنَ تَبرَُّجَ الْجَهِلِيَّةِ الْأُولى‏...

آیه ۳۳ سوره مبارکه احزاب

تبرج از ریشه برج،به معنای نمایان کردن چیزی است که باید پنهان باشد،به ساختمان های بلند ومرتفع نیز به همین دلیل که از دور برای مردم خودنمایی می کنند برج گفته می شود.علامه طبابایی در تفسیر المیزان می فرمایند:« كلمه" تبرج" به معناى ظاهر شدن در برابر مردم است، همان طور كه برج قلعه براى همه هويدا است.»همچنین به اظهار زیبایی های زن که باید پنهان باشد،تبرج می گویند.

از نکات قابل توجه در این موضوع این است که استفاده از پوشش به معنای نفی تبرج نیست؛چنانكه از تعاريف تبرج بر مي آيد تبرج به معناي خود نمايي و جلب توجه ديگران است واين مسئله با استفاده از برخي پوشش ها يا نوع مدل آنها نيز محقق مي شود.

تبرج عنوان كلي است كه در خارج مصداق هاي فراواني دارد ونهي شارع نيز از طريق اين عنوان به مصاديق آن تعلق گرفته است.برخی حركات ورفتارها (مانندرفتارهاي جلف وسبك)وپوشیدن لباس های جذاب از نظر رنگ، مدل و جنس ،از مصادیق تبرج و ممنوع است..رسول گرامی اسلام در احادیث متعدد از اینکه زن لباسی بپوشد که در میان مردم انگشت نما باشد و همه به او نگاه کنند، نهی فرمودند.

در روایتی از رسول خدا آمده است: دو گروه اهل دوزخ اند: یکی از آنان، زنانی هستند که به ظاهر پوشیده، ولی در واقع برهنه و بی حجاب اند. با زرق و برق، خود را به مردم می نامیانند و هوس های آنان را به سوی خود جذب می کنند، و موهای سرشان همچون کوهان شتر عربی است.

ودر روایتی دیگر فرمودند:
یا فاطمه ( سلا الله علیها )هر زنى که خود را زینت کند و لباسهاى زیبایش را بپوشد و از خانه خارج شود (که مردم به او نگاه کنند،) ملائکه آسمانها و زمینهاى هفتگانه او را لعنت مى کنند و پیوسته مورد غضب الهى است و اگر بمیرد دستور داده مى شود او را بسوى آتش جهنم ببرند.۱  
و نیز فرمودند:
در آخر زمان زنها پوشیده و برهنه هستند (لباسى مى پوشند که در ایجاد فساد با برهنه بودن تفاوتى ندارند، یعنى برجستگى هاى اندامشان از زیر لباس ظاهر است . روسرى هایشان را مثل کوهان شتر درست مى کنند، لعنت کنید ایشان را که آنها ملعونند.۲

بنابراین ، تبرج مصداق خاص و معینی ندارد، بلکه عنوان عام و کلی است که هرآنچه را موجب خودنمایی و جلب توجه دیگران شود،در بر می گیرد.از این رو ، زن برای حضور در اجتماع و در میان مردان نامحرم موظف است از به کارگیری هرگونه مظاهری که سبب انگشت نمایی او در جامعه شود بپرهیزد ،حتی اگر چادر باشد؛زیراچه بسا جنس،رنگ و مدل چادر جالب توجه  و از مصادیق تبرج باشد.

همونطور که می بینیم هرگونه جلب توجه از مصادیق تبرج وممنوع است وچیزی که در واقع انگیزه اصلی حقیر از نوشتن پست فوق بود موردی است که چند سالی است به لطف صدا وسیمای فرهنگ سازمان!! در جمع افراد ارزشی ومحجبه جامعه رواج پیدا کرده.

متاسفانه چند سالی است که می بینیم برخی از بانوان محجبه با پوشیدن مقنعه ها یا روسری هایی با رنگ ها وطرح های متنوع وبیرون گذاشتن قسمتی از آن از چادر خود به شکلی تزئینی وجالب توجه خواسته وناخواسته به شکلی در پوشیدن لباس با توجه به این که هرچیزی که باعث جلب توجه دیگران شود از مصادیق تبرج است،گرفتار یکی از مصادیق این موضوع شده اند وقطعا این زنگ خطر بزرگی برای همه ماست.

(باوجود اشارات متعدد در متن آخرین نکته ای که باید مجددا متذکر شد این است که این بحث هیچگونه آراستگی وپوشیدن لباس های جذاب ورنگارنگ را برای بانوان در جمع محارم نفی نمی کند وموضوع مورد بحث در این پست عدم خودنمایی وجلب توجه در جامعه ودر بین افراد نامحرم است.)


۱- شهاب الاخیار / داستان زنان : 11.

۲- کنزالعمال : 16/379 / گوهر صدف : 40.


قسمت های اصلی مطلب برگفته از کتاب "حضور زن در عرصه های اجتماعی واقتصادی" است.

معرفي موتور جستجوي "تقوا"

موتور جستجوي "تقوا" به آدرس taqwa.me شروع به كار كرد. اين موتور متناسب با نياز كاربران مسلمان طراحي شده داراي ويژگي هاي مثبت متعددي ست.

- شايد يكي از مهمترين ويژگي ها اين باشد كه نتايج جستجويي كه براي شما نشان داده مي شود توسط خود شما قابل دسته بندي به "حلال" و "حرام" است. يعني نتايج توسط كاربران به حلال و حرام تقسيم مي شوند كه مي تواند نقش به سزايي در سالم سازي فضاي وب براي مسلمانان داشته باشد. در عكس زير يك نمونه اين امكان را مي بينيد.

- يك امتياز ديگر اين موتور اين است كه ..... از زبان كريم نمعان، مدير موتور جستجوي تقوا بشنويم: ما به دنبال پشتيباني و حمايت از جوامع مسلمان در سراسر جهان بوده و بخش عمده اي از درآمد خود را به ايجاد مدارس، ساخت تاسسيسات درماني و ساخت مساجد مختلف اختصاص خواهيم داد. اين يك هدف شخصي است كه در پسِ راه اندازي اين موتور جستجوي وجود دارد. (گرداب)

در تصوير بالا توجه كنيد به آيكني كه براي كمك به مردم سيل زده پاكستان در نظر گرفته شده.

ضمنا محيط زيبا و متناسب با فرهنگ اسلامي از ديگر مزيت هاي تقوا ست.


پي نوشت_____________

1- موتور جستجوي ملي هم معرفي شد

صد ميدان

در علم اخلاق اصطلاحي وجود دارد به نام ملكه.

ملكه به صفتى گفته مى شود كه در روح و جـان انـسـان چـنـان نـفـوذ كـرده كـه آثـار و افـعـال و رفـتـار مـنـاسـب بـا آن صـفـت ، خـود بـه خـود و بـدون تـأمّل و درنگ ، از انسان صادر مى شود؛

معمولا يكي از مسايلي كه در زندگي افراد ديده ميشه اينه كه با وجود اين كه افراد خوب وبدهاي اخلاقي رو ميدونند يا به عبارتي به اصول اخلاقي علم دارند،اين اصول در اعمال اونها مشاهده نميشه كه بعضا خود افراد هم بعد از انجام يك عمل از عمل خودشون ناراحت  و  متوجه اشتباه خودشون ميشن.واين يعني اون حالت ملكه براي افراد ايجاد نشده.

ملكه ايجاد نمي شود مگر به تمرين مرحله به مرحله در ميدان هاي عمل.(البته باید بدونیم که در همه امور توکل ودرخواست از خداوند بر همه چیز مقدمه) 

عارف نامي خواجه عبد الله انصاري در كتابي تحت عنوان صد ميدان به كمك سالكان الي الله آمده است.پير انصاري در اين کتاب سالک را از ميدان توبه تا فنا و بقا و محبت دستگيري مي کند و پله پله تا ملاقات و لقاء خداوند سبحان مي رساند.وي در اين کتاب هزار مقام سلوک را در صد ميدان خلاصه کرده است.يعني صد ميدان از ميدان هاي عمل را به سالكان الي الله معرفي نموده.(يعني همون ميدان هايي كه براي ايجاد ملكه ما بايد در اون ها تمرين كنيم.خيلي هم از لفظ سالك نترسيد.ناز پرورد تنعم نبرد راه به دوست،عاشقي شيوه رندان بلا كش باشد.)

حالا ان شاءالله  سعي مي كنم در چند پست چند تا از اين صد ميدان رو بذارم:

از آشنایی تا دوست داری هزار مقام است و از آگاهی تا به گستاخی هزار منزل است و این جمله بر صد میدان نهاده آمد و اللّه ُ الْمسْتَعان.

میدان اول توبه است

توبه بازگشتن به خدای [قوله تعالی]: «تُوبُوا الیَ اللّه تَوْبَةً نَصوحا».

بدان که علم زندگانی است وحکمت آیینه،وخرسندی حصار،وامید شفیع وذکر دارو وتوبه تریاق. توبه نشان راه است و سالار بارگاه است و کلید گنج و شفیع وصال و میانجی بزرگ و شرایط قبول و سر همه ی شادی ها.

و ارکان توبه سه چیز است: پشیمانی در دل و عذر بر زبان و بریدن از بدی و بَدان.

واقسام توبه سه است:توبه مطیع وتوبه عاصی وتوبه عارف.

توبهء مطیع از بسیار دیدن طاعت است و توبهء عاصی از اندک دیدن معصیت است و توبهء عارف از نسیان منّت است.

بسیار دیدن طاعت را سه نشان است: یکی خود به کردار خود ناجی دیدن، دیگر مقصران را به چشم خواری نگریستن، و سه دیگر عیب کردار خود بازناجستن.

و اندک دیدن معصیت را سه نشان است: یکی خود را مستحقّ آمرزش دیدن، دیگر بر اصرار آرام گرفتن، و سه دیگر با بَدان الفت داشتن.

و نسیان منّت را سه نشان است: چشم احتقار از خود برگرفتن، و حال خود را قیمت نهادن و از شادی آشنایی فرو ایستادن.

میدان دوم مروّت است

از میدان توبه میدان مروت زاید.مروت گم بودن است ودر خود زیستن،"کونوا قوامین بالقسط"

ارکان مروّت سه چیز است: زندگانی کردن با خود به عقل؛ با خلق به صبر؛ با حق به نیاز.

نشان زندگانی کردن با خود به عقل سه چیز است: قدر خود بدانستن و اندازه ی کار خود دیدن و در خیر خویش بکوشیدن.

نشان زندگانی با خلق به صبر سه چیز است: به توان ایشان از ایشان راضی بودن و عذرهای ایشان باز جستن و داد ایشان از توان خود بدادن.

نشان زندگانی با حق به نیاز سه چیز است: هر چه از وی آید بدان شکر واجب دیدن و هر چه وی را کنی عذر واجب دیدن و اختیار وی را صواب دیدن.

علم بر سه قسم است

روزي حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) وارد مسجد شدند هنگامی که جماعتی دور مردی را گرفته بودند، حضرت فرمودند: این مرد کیست؟ گفته شد: علامه، حضرت فرمودند: علامه چیست؟ عرض کردند : عالم ترین مردم است بانساب عرب و اشعار آن ها و وقایع زمان جاهلیت.
حضرت فرمودند: این علمی است که دانستن و ندانستن آن یکسان است وفرمودند:"انما العلم ثلاثه آیه محکمه او فریضه عادله او سنه قائمه و ما خلاهن و هو فضل.
 علم بر سه قسم است : علم خدا شناسی(اعتقادات) ، علم تصفیه اخلاق و علم احکام شرع و دیگر علوم فضل است."

آية محكمة

كه باصول عقايد اشاره دارد زيرا براهين آن آيات محكمات جهان و قرآن كريم است و در قرآن دلائل مبدء و معاد بلفظ «آيه و آيات» بسيار ذكر شده است.

فريضة عادلة

اشاره بعلم اخلاقست كه خوبش از لشكر عقل و بدش از لشكر جهل است و بر انسان فريضه (واجب) است كه لشكر عقل را داشته باشد و از لشكر جهل تهى باشد و عدالت آن كنايه از حد وسط بين افراط و تفريط است .

سنة قائمة

اشاره باحكام شريعت يعنى مسائل حلال و حرام دارد.

(فضل در اینجا به معنی اضافه است)


در یکی از شروح اين حديث آمده است مراد بیان رسول اکرم(ص) در اضافه بودن سایر علوم این است که:  فراگيري اين سه علم بر همه افراد واجب عيني است.يعني بر تمام افراد لازم است كه اين سه علم را داشته باشند اما در يادگيري علوم ديگر بر همه افراد ضرورتي نيست.

معمولا ما به اون دوقسم اول وسوم توجه خاصي داريم ولي بعضي وقت ها قسم دوم رو فراموش مي كنيم.

مسلمانان به خود آیید!

امروز ديگر نبايد تنها به تسليت و محكوميت بسنده كرد . آنچنان كه آنان ديوانه وار مقدسات را به آتش مي كشند ، مسلمانان جهان هم بايد پيامبر وار به قلب كفر بتازند .

سيل خانه مسلمان پاكستاني را برده يا مسلماني شيخ نشينان را كه فرياد مسيحي و آشوري به گوش رسيد ولي دريغ از آخ اعراب؟  

خطاب به اعرابي ست كه خود را وارث اسلام مي دانند . اگر سنگ اسلام را به سينه مي زنيد، امروز هم در اعتراض به بي حرمتي هاي ياران گرمابه و گلستان خود قيام كنيد. اگر به واقع مسلمانيد ببنديد لانه هاي جاسوسي اين رژيم را .

خطاب به سردمداران رژيم مصر و آن عباس سر گردان است. اگر نماينده ملتي مسلمانيد ، آيا خبر رسيد كه به آتش كشيدند مقدسات اين مسلمانان را. پس از ميز مذاكره با كساني كه به مقدس ترين مقدسات مردمتان  بي حرمتي كرده اند چه مي خواهيد؟ رها كنيد اين ميز عمرو عاصي را.

اين مجازات سكوتي است كه در برابر اهانت به ساحت پيامبر مهرباني ،هتك حرمت بيت المقدس ، ويراني حرمين عسكريين و آزار هر روزه ي مسلمانان در مهد هاي تمدن غرب کردیم.

تا مجازات خواب امروزمان چه باشد.

اما روزي كه دست صهيونيسم از آستين بوش و مركل و اوباما و دهها مزدور ديگر درآيد تمامي جهان خواهد فهميد كه بن لادن و كاريكاتوريست و كشيش ملحد آمريكايي تنها عروسكان خيمه شب بازي صهيون بوده اند. و آن روز روز رسوايي مسلمانان آمريكايي ست.

اليس الصبح بقريب؟