صد ميدان
در علم اخلاق اصطلاحي وجود دارد به نام ملكه.
ملكه به صفتى گفته مى شود كه در روح و جـان انـسـان چـنـان نـفـوذ كـرده كـه آثـار و افـعـال و رفـتـار مـنـاسـب بـا آن صـفـت ، خـود بـه خـود و بـدون تـأمّل و درنگ ، از انسان صادر مى شود؛
معمولا يكي از مسايلي كه در زندگي افراد ديده ميشه اينه كه با وجود اين كه افراد خوب وبدهاي اخلاقي رو ميدونند يا به عبارتي به اصول اخلاقي علم دارند،اين اصول در اعمال اونها مشاهده نميشه كه بعضا خود افراد هم بعد از انجام يك عمل از عمل خودشون ناراحت و متوجه اشتباه خودشون ميشن.واين يعني اون حالت ملكه براي افراد ايجاد نشده.
ملكه ايجاد نمي شود مگر به تمرين مرحله به مرحله در ميدان هاي عمل.(البته باید بدونیم که در همه امور توکل ودرخواست از خداوند بر همه چیز مقدمه)
عارف نامي خواجه عبد الله انصاري در كتابي تحت عنوان صد ميدان به كمك سالكان الي الله آمده است.پير انصاري در اين کتاب سالک را از ميدان توبه تا فنا و بقا و محبت دستگيري مي کند و پله پله تا ملاقات و لقاء خداوند سبحان مي رساند.وي در اين کتاب هزار مقام سلوک را در صد ميدان خلاصه کرده است.يعني صد ميدان از ميدان هاي عمل را به سالكان الي الله معرفي نموده.(يعني همون ميدان هايي كه براي ايجاد ملكه ما بايد در اون ها تمرين كنيم.خيلي هم از لفظ سالك نترسيد.ناز پرورد تنعم نبرد راه به دوست،عاشقي شيوه رندان بلا كش باشد.)
حالا ان شاءالله سعي مي كنم در چند پست چند تا از اين صد ميدان رو بذارم:
از آشنایی تا دوست داری هزار مقام است و از آگاهی تا به گستاخی هزار منزل است و این جمله بر صد میدان نهاده آمد و اللّه ُ الْمسْتَعان.
میدان اول توبه است
توبه بازگشتن به خدای [قوله تعالی]: «تُوبُوا الیَ اللّه تَوْبَةً نَصوحا».
بدان که علم زندگانی است وحکمت آیینه،وخرسندی حصار،وامید شفیع وذکر دارو وتوبه تریاق. توبه نشان راه است و سالار بارگاه است و کلید گنج و شفیع وصال و میانجی بزرگ و شرایط قبول و سر همه ی شادی ها.
و ارکان توبه سه چیز است: پشیمانی در دل و عذر بر زبان و بریدن از بدی و بَدان.
واقسام توبه سه است:توبه مطیع وتوبه عاصی وتوبه عارف.
توبهء مطیع از بسیار دیدن طاعت است و توبهء عاصی از اندک دیدن معصیت است و توبهء عارف از نسیان منّت است.
بسیار دیدن طاعت را سه نشان است: یکی خود به کردار خود ناجی دیدن، دیگر مقصران را به چشم خواری نگریستن، و سه دیگر عیب کردار خود بازناجستن.
و اندک دیدن معصیت را سه نشان است: یکی خود را مستحقّ آمرزش دیدن، دیگر بر اصرار آرام گرفتن، و سه دیگر با بَدان الفت داشتن.
و نسیان منّت را سه نشان است: چشم احتقار از خود برگرفتن، و حال خود را قیمت نهادن و از شادی آشنایی فرو ایستادن.
میدان دوم مروّت است
از میدان توبه میدان مروت زاید.مروت گم بودن است ودر خود زیستن،"کونوا قوامین بالقسط"
ارکان مروّت سه چیز است: زندگانی کردن با خود به عقل؛ با خلق به صبر؛ با حق به نیاز.
نشان زندگانی کردن با خود به عقل سه چیز است: قدر خود بدانستن و اندازه ی کار خود دیدن و در خیر خویش بکوشیدن.
نشان زندگانی با خلق به صبر سه چیز است: به توان ایشان از ایشان راضی بودن و عذرهای ایشان باز جستن و داد ایشان از توان خود بدادن.
نشان زندگانی با حق به نیاز سه چیز است: هر چه از وی آید بدان شکر واجب دیدن و هر چه وی را کنی عذر واجب دیدن و اختیار وی را صواب دیدن.
امام خامنه ای(مد ظله العالی):