فراموش شده هایی از بزگترین فریضه
نمي دونم چرا هميشه بعضي از ما تو خيلي از چيزهاي مهم مخصوصا مسايل ديني فقط قسمتي از مساله رو مي بينيم واين باعث ميشه اون مساله برامون خيلي سخت ودشوار به نظر برسه واينكه نه تنها نمي تونيم در اون زمينه وظيفمون رو به درستي انجام بديم بلكه بعضي وقت ها خرابكاري هم مي كنيم . يكي از اين موارد مساله امر به معروف ونهي از منكر.گرچه اين مساله خيلي مساله گسترده ايه وممكنه بعضي ها بگن صحبت وتحقيق در رابطه با اين موضوع مستلزم وقت گذاشتن زياد وكار تخصصيه وتا حدودي حق با اون هاست اما چيزي كه خيلي مهمه اينه كه ما تو اين مساله خيلي از اصول اساسي وپايه اي كه رعايت اون ها خيلي كار رو براي ما ساده مي كنه وفهميدن ورعايت اون ها هم خيلي سخت نيست رو يا نمي دونيم يا فراموش كرديم ويا...
الا اي حال ان شاءالله در اين پست چند نكته اي كه از نظر حقير معمولا مورد غفلت واقع ميشه رو با استفاده از احاديث معصومين عليهم السلام و كلام بزرگاني چون شهيد مطهري وحضرت آيت الله مصباح ذكر مي كنم.
1- اولين موردي كه در اين زمينه ميشه اشاره كرد بحث تقدم امر به معروف بر نهي از منكره.تقريبا در تمامي مواردي كه در آيات وروايات در مورد اين فريضه بزرگ صحبت شده امر به معروف مقدم بر نهي از منكره.يعني قبل از اينكه ما به جايي برسيم كه مجبور بشيم مدام افراد رو از چيزهاي مختلف نهي كنيم بايد اول خوبي ها رو به اونها نشون بديم، راه درست رو نشون بديم،الگوي مناسب رو معرفي كنيم اون موقع وقتي "قد تبين الرشد من الغي"شد خيلي ها ديگه خودشون منكر رو انجام نميدن كه بعدش ما بخوايم تذكر بديم واگر هم كسي انجام داد وما تذكر داديم اين كار ما براي ديگران تعجب برانگيز وغير قابل توجيه نيست چون"هدايت از گمراهى مشخص شده است".
به بياني ساده"اگر ما در برابر امور معنوي احساس مسئوليت مي كنيم بايد دو كار انجام دهيم:نخست بايد پيشگيري كنيم ونگذاريم جامعه به فساد مبتلا شود،پس از آن نيز بايد مبتلايان به فساد را معالجه كنيم."
2- دومين مورد كه به نظر خيلي مهمه واكثر ما هم كلا فراموش كرديم در مراتب امر به معروف ونهي از منكره.همه ما وقتي ميگيم امر به معروف ونهي از منكر فكر مي كنيم يا بايد به طرف تذكر بديم يا يك جوري درگير بشيم وبرخورد فيزيكي داشته باشيم واينها يعني مراحل سوم و چهارم اين فريضه،يعني ما كه ميخوايم از نردبون بريم بالا به جاي اينكه پامون رو بذاريم پله اول بذاريم پله سوم وچهارم خب معلومه اينطوري هم برامون خيلي سخت تره وهم ممكنه بخوريم زمين.
اولين مرحله در نهي از منكر انكار به قلبه،يعني وقتي منكري مي بينيم در دل اون رو تقبيح كنيم ودر مرحله بعد بايد ناراحتي رو در چهره اظهار كنيم.
در كتاب تهذيب شيخ طوسي از امام صادق(ع)روايت شده كه به نقل از جد خود امير مومنان علی(ع) فرمود: ادنی الانکار تلقی اهل المعاصی بوجوه مکفره؛‹‹كمترين اقدام در مواجهه با منكر ،برخورد سرد وعبوس با اهل آن است››
-وحديث ديگه اي رو در ادامه مطلب بخونيد-
اين مرحله خيلي مرحله مهم وپر كاربرديه-چون اولا ساده ترين راهه وثانيا براي اونهايي كه برخي از كارها رو از روي نا آگاهي انجام ميدن ويا اونهايي كه ما باهاشون رابطه داريم و برخورد ما براشون مهمه ميتونه خيلي تاثيرگزار باشه.
از طرف ديگه اين كار ما ميتونه مثل يك چراغ قرمز عمل كنه-مثلا وقتي كه يك خانم با يك نگاه ناپاك مواجه ميشه ويا يك آقا ويك خانم با يك برخورد بيش از حد صميمي از طرف جنس مخالف مواجه ميشن(كه متاسفانه از اين دست نمونه ها در دانشگاه ها علي الخصوص در ترم هاي اول كم نيست) ميتونه با در هم كشيدن چهره وبرخورد سرد(مخصوصا خانم ها) با نشون دادن چراغ قرمز هم تنفر خودشون رو از اين كار نشون بدن هم جلوي ادامه اين كار رو بگيرن- فرض كنيد يك نفر چند بار پشت سر هم با اين صحنه مواجه بشه آيا اين كار رو ادامه ميده؟؟
ويا دونفر كه برخوردي خارج از حدود الهي دارن،اگر نگاه هاي سنگيني رو در اطراف خودشون احساس كنند اين كار رو ادامه ميدن؟؟
البته باید توجه داشته باشیم که شکل ،حدود وکیفیت برخورد ما باید متناسب با شرایط مخاطب باشه وطوری نشه که کار رو خرابتر کنیم.قطعا برخورد ما با کسی که از روی ناآگاهی کاری رو انجام میده باید با کسی که با گستاخی گناهی انجام میده متفاوت باشه.
ممکنه کسی برای تاثیرگذاری بهتر،روش مهربانانه ای در مقابل شخص گناهکار داشته باشه که بتونه زمینه راهنمایی وموعظه اون رو فراهم کنه واین منافاتی با مطلب بالا نداره؛چون عبوس نمودن چهره در مقابل كساني است كه اهل معصيت اند وبه اون مباهات مي كنند.
3- مساله قابل طرح ديگه پرهيز از خشونته-كسي كه ميخواد پيامي اونم پيام خدا رو به مردم برسونه كه در اونها ايمان وعلاقه ايجاد بشه بايد نرمش سخن داشته باشه.كه قطعا ضرورت اين مورد بر همه روشن وواضحه اما چيزي كه اينجا مهمه اينه كه صلابت غير از خشونته ونبايد به بهانه پرهيز از خشونت دچار تساهل وتسامح نادرست بشيم.
مثال زيبايي كه شهيد مطهري در اين رابطه مياره ريگ هاي كف نهرهاست كه ساليان دراز آب از روي اون ها عبور كرده.اين سنگ ها از لحاظ سختي با ساير سنگ ها تفاوتي ندارن اما آنچنان صاف اند كه انسان از لمس كردن آن ها كوچكترين احساس نا راحتي نمي كنه.مساله صلابت داشتن،استحكام داشتن،شجاع بودن ونترسيدن از كسي غير از خدا غير از خشونت داشتنه.
در رابطه با تاثير سخن نرم در امر تبليغ خداوند خطاب به پيامبر اكرم(ص) ميفرمايد: فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَليظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِك(آل عمران-159)
وآيه زير شرطي است كه جايش خيلي خالي است:
الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَلَتِ اللَّهِ وَ يخَْشَوْنَهُ وَ لَا يخَْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ(احزاب 39).
یعنی از کسی غیر از خدا نترسیم.
بعضي وقت ها مي شنويم كه فلان كار دور از آداب معاشرت ودور از ادب و....است وبا اين حرف ها خيلي كارها رو توجيح مي كنند.اما اون چيزي كه بايد ازش بترسيم و قبيح بدونيم كنار گذاشتنش احكام و عبور از مرز هاي الهي است.وآنچه دور از ادبه ترجيح مخلوق بر خالق ومملوك بر مالكه
تکمیلیه:احتمال تاثیری که از اون در این فریضه سخن گفته می شه همیشه والزاما تاثیر دائمی نیست بلکه گاهی تاثیر لحظه ای است وحفظ قبح برای یک عمل
یعنی عاملی برای جلوگیری از تبدیل معروف به منکر ومنکر به معروف
چند روزیه حال خاصی دارم که خیلی خیلی محتاج دعام واحتمالا چند روزی نیستم
ای سبک بال ، در دعای سحرت ، هرگز از یاد نبر ، من جا مانده بسی محتاجم
التماس دعا

















امام خامنه ای(مد ظله العالی):