فقر ...
ميخواهم بگويم فقر همه جا سر ميكشد ...
فقر ، گرسنگي نيست ، عرياني هم نيست ...
فقر ، چيزي را " نداشتن " است،ولي آن چيز پول نيست،طلا و غذا نيست ...
فقر ، همان گرد و خاكي است كه بر كتابهاي فروش نرفته يك كتابفروشي مي نشيند ...
فقر ، تيغه هاي برنده ماشين بازيافت است كه روزنامه هاي برگشتي را خرد ميكند ...
فقر ، كتيبه سه هزار ساله اي است كه روي آن يادگاري نوشته اند ...
فقر ، پوست موزي است كه از پنجره يك اتومبيل به خيابان انداخته ميشود ...
فقر ، همه جا سر ميكشد ...
فقر ، شب را " بي غذا " سر كردن نيست ...
فقر ، روز را " بي انديشه" سر كردن است ...
دکتر شریعتی
+ نوشته شده در شنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۱ ساعت 22 توسط م.عابدینی(زیست 89)
|
امام خامنه ای(مد ظله العالی):